معنی

تفکر کردن، اندیشیدن، احتکار کردن، سفته بازی کردن، معاملات قماری کردن
سایر معانی: (درباره ی جنبه های مختلف چیزی) اندیشیدن، (با حدس و قیاس) فکر کردن، گمان کردن، گمانه زنی کردن، خرد پردازی کردن، گمان پردازی کردن، نگرورزی کردن، (سهام یا زمین و غیره) خرید و فروش کردن، دست به قمار زدن، زمین بازی کردن، بنداری کردن
[حقوق] سوداگری کردن، سفته بازی کردن، حدس زدن

دیکشنری

حدس زدن
فعل
think, contemplate, speculate, excogitate, hatchاندیشیدن
hoard, speculate, engrossاحتکار کردن
meditate, contemplate, consider, ponder, chew, speculateتفکر کردن
speculateمعاملات قماری کردن
kite, speculateسفته بازی کردن

ترجمه آنلاین

حدس و گمان

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.