معنی

پولک، درخشش، پولک وسنگهای بدلی زینت لباس، هر چیز زرق و برقدار، با پولک مزین کردن
سایر معانی: درخشیدن (با هر چیز پولک مانند)، هر چیز پولک مانند و براق، با پولک تزیین کردن، منجوق

ترجمه آنلاین

اسفنجی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.