spacing
معنی
فاصله، فاصله گذاری، مراعات فواصل
سایر معانی: فاصله بندی، صفحه چینی
[سینما] لیدر گذاری
[عمران و معماری] فاصله بندی - حد فاصل
[برق و الکترونیک] جاگذاری، فاصله
[زمین شناسی] فاصله بندى،تقسیم بندى - فاصله دو چال دریک ردیف،فاصله ردیفی چالها، فاصله بین چال هادر جهتی عمود برضخامت بارسنگ را فاصله ردیفی چالها می گویند .این مقدارمعمولا بیش ازضخامت بارسنگ می باشد.
[نساجی] فاصله دار کردن نخهای تار پارچه
[ریاضیات] فاصله گذاشتن، فاصله گذاری، مراعات فواصل
[معدن] فاصلهداری (مکانیک سنگ) - فاصلهداری چا لها (آتشباری)
[آمار] 1. فاصله گذاری 2. فاصله
سایر معانی: فاصله بندی، صفحه چینی
[سینما] لیدر گذاری
[عمران و معماری] فاصله بندی - حد فاصل
[برق و الکترونیک] جاگذاری، فاصله
[زمین شناسی] فاصله بندى،تقسیم بندى - فاصله دو چال دریک ردیف،فاصله ردیفی چالها، فاصله بین چال هادر جهتی عمود برضخامت بارسنگ را فاصله ردیفی چالها می گویند .این مقدارمعمولا بیش ازضخامت بارسنگ می باشد.
[نساجی] فاصله دار کردن نخهای تار پارچه
[ریاضیات] فاصله گذاشتن، فاصله گذاری، مراعات فواصل
[معدن] فاصلهداری (مکانیک سنگ) - فاصلهداری چا لها (آتشباری)
[آمار] 1. فاصله گذاری 2. فاصله
دیکشنری
فاصله
اسم
distance, interval, spacing, space, timeout, blankفاصله
spacingفاصله گذاری
spacingمراعات فواصل
ترجمه آنلاین
فاصله گذاری