spacer
معنی
[شیمی] فضاگیر
[سینما] حائل
[عمران و معماری] فاصله نگهدار - فاصله دهنده - وادار
[مهندسی گاز] فاصله دهنده، جداکننده
[نساجی] فاصله دهنده
[ریاضیات] فاصله گیر، جداکننده، فاصله انداز، لایی فلزی، فاصله پر کن
[پلیمر] جداگر، فاصله گذار
[سینما] حائل
[عمران و معماری] فاصله نگهدار - فاصله دهنده - وادار
[مهندسی گاز] فاصله دهنده، جداکننده
[نساجی] فاصله دهنده
[ریاضیات] فاصله گیر، جداکننده، فاصله انداز، لایی فلزی، فاصله پر کن
[پلیمر] جداگر، فاصله گذار
دیکشنری
فاصله
ترجمه آنلاین
فاصله دهنده