معنی

پیش گویی کردن، فال گرفتن، طالع دیدن
سایر معانی: غیب گویی کردن

دیکشنری

آرزو می کنم
فعل
presage, divine, soothsayفال گرفتن
forecast, foretell, soothsay, fortune-tellطالع دیدن
forestall, auspicate, bode, forespeak, foretell, soothsayپیش گویی کردن

ترجمه آنلاین

فال

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.