معنی

صوتی، شنودی، سماعی، وابسته بسرعت صوت، در میدان شنوایی
سایر معانی: وابسته به صدا، صدایی، آوایی، (پسوند) آوا، وابسته به سرعت صوت (حدود 1220 کیلومتر در ساعت)
[برق و الکترونیک] صوتی واژه ای برای اشاره به امواج صوتی و سرعت صوت .

دیکشنری

صوتی
صفت
vocal, acoustic, sonic, phonic, tonic, vowelصوتی
auricular, sonic, founded on usage or customسماعی
audio, sonicشنودی
sonicوابسته بسرعت صوت
sonicدر میدان شنوایی

ترجمه آنلاین

صوتی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.