معنی

بطریقی، هر جور، بیک نوعی، هر جور هست
سایر معانی: هر طوری شده، به طریقی، یک جوری، به نحوی، به گونه ای، از طریقی، به دلیلی
[ریاضیات] به گونه ای

دیکشنری

به نحوی
قید
somehow, someway, somewaysبطریقی
somehowهر جور
somehowبیک نوعی
somehowهر جور هست

ترجمه آنلاین

به نحوی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.