معنی

موقتا اقامت کردن
سایر معانی: چند صباحی ماندن، اقامت موقتی، اقامت کردن

دیکشنری

اقامت
فعل
sojournموقتا اقامت کردن

ترجمه آنلاین

اقامت

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.