معنی

جا، کاسه، خانه، حفره، حدقه، پریز، بوشن، گوده، جای شمع، کاسه چشم، در حدقه یا سرپیچ قرار دادن
سایر معانی: سوراخ، چال، چالچه، پنگان، لگنچه، گودالچه، سرپیچ، فرورفتگی، مادگی، کام، سرپیستون، (چشم) حدقه، کاسه ی چشم، چشمخانه، چشمدان، حدقه دار کردن، پنگان دار کردن، حفره دار کردن، جای شمع درشمعدان
[کامپیوتر] شکاف، سوکت، شیار - مسیر ارتباطی میان دو برنامه ی کامپیوتری که الزاماً بر روی یک کامپیوتر اجرا می شوند. سوکت ها توسط یک برنامه ی راه انداز دستگاه که اتصالات مورد نیاز شبکه ای را ایجاد می کند، مدیریت می شوند؛ برنمه هایی که توسط این سوکت ها ارتباط برقرار می کنند، نیازی به دانستن چگونگی عملکرد شبکه ندارند. نگاه کنید به winsock .
[دندانپزشکی] حفره، گودال، محفظه تو خالی
[برق و الکترونیک] پایه گیر
[نساجی] سرپیچ لامپ - پریز برق - سوراخ - منفذ - حفره - جا- مفصل لوله - بوش
[ریاضیات] فرورفتگی، حفره، گودال، بوش، پریز

دیکشنری

سوکت
اسم
outlet, socket, wall plugپریز
hole, cavity, fossa, socket, pit, hollowحفره
bowl, socket, drinking cup, chalice, mazerکاسه
orbit, socket, pupilحدقه
socketبوشن
place, room, space, case, seat, socketجا
house, home, cell, building, room, socketخانه
socketگوده
socketجای شمع
socketکاسه چشم
فعل
socketدر حدقه یا سرپیچ قرار دادن

ترجمه آنلاین

سوکت

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.