معنی
راحت، اسوده، دنج، گرم و نرم، راحت واسوده، امن و امان، اماده و مجهز، بطور دنج قرار گرفتن، غنودن، باندازه
سایر معانی: گرم، جمع و جور و راحت، (جامه) چسبان، کمی تنگ، (عامیانه - درآمد) بسنده، کافی، پنهان، قایم شده، مخفی، (کشتی) محکم و خوش ساخت، آماده ی سفر، (محلی) رجوع شود به: snuggle، گرم و نرم کردن، جمع و جور کردن، حفظ کردن، (انگلیس) رجوع شود به: snuggery
سایر معانی: گرم، جمع و جور و راحت، (جامه) چسبان، کمی تنگ، (عامیانه - درآمد) بسنده، کافی، پنهان، قایم شده، مخفی، (کشتی) محکم و خوش ساخت، آماده ی سفر، (محلی) رجوع شود به: snuggle، گرم و نرم کردن، جمع و جور کردن، حفظ کردن، (انگلیس) رجوع شود به: snuggery
دیکشنری
مسطح
فعل
snugبطور دنج قرار گرفتن
nuzzle, repose, nap, sleep, slumber, snugغنودن
قید
enough, within, snugباندازه
صفت
snugامن و امان
cozy, snug, cosyگرم و نرم
cozy, reclusive, snug, cosy, out-of-the-wayدنج
comfortable, convenient, well, comfy, straight, snugراحت
snugاماده و مجهز
homey, snugراحت واسوده
calm, easy, snug, tranquilاسوده
ترجمه آنلاین
راحت
مترادف
close ، comfortable ، comfy ، compact ، convenient ، cushy ، easeful ، easy ، homelike ، homely ، intimate ، neat ، restful ، sheltered ، snug as a bug in a rug ، soft ، substantial ، tight ، trim ، well off