معنی

پوزه، دهان، سر لوله اب، پوزه دراز جانور، لوله کتری و غیره، پوزه زدن به
سایر معانی: (حیوان)، زفر، (انسان) دک و پوز، (عامیانه) بینی (به ویژه اگر گنده باشد)، دماغ، (قدیمی) خرطوم، رجوع شود به: rostrum، (حشرات) زایده ی منقار مانند، پوزچه، نوک واره، خرطوم فیل
[کوه نوردی] یخچال پوز

دیکشنری

دهان
اسم
muzzle, snout, nozzle, beak, rostrum, mugپوزه
mouth, throat, jib, neb, os, snoutدهان
snoutپوزه دراز جانور
snoutلوله کتری و غیره
nozzle, snoutسر لوله اب
فعل
snoutپوزه زدن به

ترجمه آنلاین

پوزه

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.