slow down
معنی
کندسازی، کاهش، کاستن سرعت یا میزان چیزی، کسادی، کسادی a slowdown in production کاهش تولید
[ریاضیات] کمک کاری، کم کردن سرعت، آهسته کاری، کاهش سرعت
[ریاضیات] کمک کاری، کم کردن سرعت، آهسته کاری، کاهش سرعت
دیکشنری
کم کردن سرعت
ترجمه آنلاین
کند کردن