slang
معنی
اصطلاح عامیانه، بزبان عامیانه، بزبان یا لهجه مخصوص، واژه عامیانه و غیر ادبی
سایر معانی: واژه ی دشنام مانند یا زننده به کار بردن، بد دهانی کردن، فحاشی کردن، (در اصل) زبان زرگری (به ویژه زبان تبهکاران و ولگردان)، زبان لات ها، زبان لاتی، لوترا، (زبان) خودمانی (در این فرهنگ واژه های slang با واژه ی ((خودمانی)) و واژه های colloquial با واژه ی ((عامیانه)) مشخص شده اند)، رجوع شود به: argot، واژه ی خودمانی به کار بردن، (قدیمی) زمان گذشته ی: sling
[برق و الکترونیک] amateur,ham-آماتور، غیر حرفه ای، ناشی شخصی که دارای اجازه ی نامه ی معتبر از مراکز رسمی به منظور راه اندازی یک ایستگاه رادیویی غیر انتفاعی برای مقاصد خدماتی و تفریحی است .
سایر معانی: واژه ی دشنام مانند یا زننده به کار بردن، بد دهانی کردن، فحاشی کردن، (در اصل) زبان زرگری (به ویژه زبان تبهکاران و ولگردان)، زبان لات ها، زبان لاتی، لوترا، (زبان) خودمانی (در این فرهنگ واژه های slang با واژه ی ((خودمانی)) و واژه های colloquial با واژه ی ((عامیانه)) مشخص شده اند)، رجوع شود به: argot، واژه ی خودمانی به کار بردن، (قدیمی) زمان گذشته ی: sling
[برق و الکترونیک] amateur,ham-آماتور، غیر حرفه ای، ناشی شخصی که دارای اجازه ی نامه ی معتبر از مراکز رسمی به منظور راه اندازی یک ایستگاه رادیویی غیر انتفاعی برای مقاصد خدماتی و تفریحی است .
دیکشنری
عامیانه
اسم
slangاصطلاح عامیانه
slangبزبان عامیانه
slangبزبان یا لهجه مخصوص
slangواژه عامیانه و غیر ادبی
ترجمه آنلاین
زبان عامیانه
مترادف
argot ، cant ، colloquialism ، informal speech ، jargon ، lingo ، neologism ، patois ، patter ، pidgin ، shoptalk ، slanguage street talk ، vernacular ، vulgarism ، vulgarity