skunk
معنی
راسوی متعفن امریکایی، ادم بد رفتار یا پست، فریفتن، شکست دادن
سایر معانی: (جانور شناسی) راسوی گندناک، گندراسو (تیره ی mustelidae که گوشتخوار و بومی امریکای شمالی است و هنگام خطر ماده ی بسیار بدبویی در هوا می افشاند)، خز این راسو، (امریکا - عامیانه) آدم منزجر کننده، آدم ناخوشایند، آدم گندو
سایر معانی: (جانور شناسی) راسوی گندناک، گندراسو (تیره ی mustelidae که گوشتخوار و بومی امریکای شمالی است و هنگام خطر ماده ی بسیار بدبویی در هوا می افشاند)، خز این راسو، (امریکا - عامیانه) آدم منزجر کننده، آدم ناخوشایند، آدم گندو
دیکشنری
اسکن
اسم
skunkراسوی متعفن امریکایی
skunkادم بد رفتار یا پست
فعل
seduce, entice, deceive, skunk, decoy, temptفریفتن
defeat, outdo, smite, crush, skunk, trounceشکست دادن
ترجمه آنلاین
اسکانک