معنی

رهبر، کاپیتان، فرمانده یا خلبان هواپیما، ناخدای کشتی، فرمانده کشتی بازگانی، جست و خیزکننده
سایر معانی: (شخص یا چیز) جهنده، خیزان، ورجه، رجوع شود به: saury، (جانور شناسی) پروانه ی جهنده (تیره ی hesperiidae)، (به ویژه کشتی کوچک و قایق) ناخدا، سردسته، مدیر، فرمانده دسته نظامی

دیکشنری

کاپیتان
اسم
skipperکاپیتان
skipperفرمانده یا خلبان هواپیما
skipperناخدای کشتی
leader, head, guide, rector, premier, skipperرهبر
skipperفرمانده کشتی بازگانی
skipperجست و خیزکننده