sizable
معنی
بزرگ، قابل ملاحظه
سایر معانی: عمده، هنگفت، زیاد، درشت، کلان، تنومند
سایر معانی: عمده، هنگفت، زیاد، درشت، کلان، تنومند
دیکشنری
قابل توجه
صفت
sizeable, sizableقابل ملاحظه
great, large, big, major, mighty, sizableبزرگ
ترجمه آنلاین
قابل توجه
مترادف
ample ، big ، burly ، capacious ، comprehensive ، decent ، decent sized ، extensive ، good ، goodly ، great ، gross ، hefty ، husky ، jumbo ، largish ، major ، massive ، ponderous ، respectable ، sensible ، spacious ، strapping ، substantial ، tidy ، voluminous ، whopping