singer
معنی
خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا
سایر معانی: اسحاق باشویس سینگر (نویسنده ی امریکایی)، آوازخوان، پرنده ی آوازخوان، شخص یا چیزی که ترنم می کند
سایر معانی: اسحاق باشویس سینگر (نویسنده ی امریکایی)، آوازخوان، پرنده ی آوازخوان، شخص یا چیزی که ترنم می کند
دیکشنری
خواننده
اسم
reader, singer, vocalist, chanter, reciter, declaimerخواننده
composer, poet, chanter, warbler, singer, vocalistسراینده
singerسرود سرا
crooner, singer, songster, vocalistاواز خوان
songster, singer, vocalistنغمه سرا
minstrel, musician, singerخنیاگر
ترجمه آنلاین
خواننده