sifting
معنی
[کامپیوتر] روشی از مرتب کردن داخلی که بوسیله آن رکوردها حرکت داده می شوند تا ورود رکوردهایی دیگر را مجاز سازند
دیکشنری
غربال کردن
فعل
sift, sieve, winnow, riddleغربال کردن
sift, sieve, bunt, garble, screenالک کردن
siftبیختن
sift, investigateوارسی کردن
ترجمه آنلاین
الک کردن