sickening
معنی
تهوع اور، بیزار کننده، بیمار کننده
سایر معانی: ناخوشی آور، تهوع آور
سایر معانی: ناخوشی آور، تهوع آور
دیکشنری
بدبختی
صفت
nauseous, nauseating, sickening, queasy, fulsomeتهوع اور
sickening, repellentبیزار کننده
sickeningبیمار کننده
ترجمه آنلاین
بیمار کننده
مترادف
diseased ، distasteful ، foul ، gross ، icky ، loathsome ، nasty ، nauseating ، nauseous ، noisome ، offensive ، putrid ، repugnant ، repulsive ، revolting ، rotten ، stinking ، stomach turning ، tainted