معنی

[نساجی] خرد شدن - خرد کردن - خرد کردن ورقه های چوب برای تهیه خمیر سلولز

دیکشنری

انهدام
فعل
rip, tear up, tear, shred, rend, mangleپاره کردن
cut, slice, sliver, carve, cut off, chopبریدن
shred, sliceباریک بریدن

ترجمه آنلاین

خرد کردن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.