صفحه اصلی
خدمات ترجمه
تعرفه ترجمه
لینکها
درباره ما
تماس با ما
همکاری با ما
سوالات متداول
قوانین و مقررات
راهنمای کاربران
راهنمای همکاران
وبلاگ
ورود مترجم
ورود | ثبتنام
جستجوی همه موارد
جستجو در واژهنامهها
جستجو در دیکشنری
جستجو در جملات نمونه
جستجو
shivery
/ˈʃɪvəri/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معنی
شکننده، لرزه، لرزان، مرتعش
سایر معانی
: زودشکن، زود خردشو، مرتعش (از ترس یا سرما)
ترجمه آنلاین
لرزیدن
مترادف
aquiver
،
palpitating
،
quaky
،
quavering
،
quivering
،
quivery
،
shaky
،
shivering
،
trembling
،
tremulant
،
twittery
،
wobbly