shipping
معنی
ناوگان، حمل، کشتیرانی، ترابری
سایر معانی: فرابرد، کشتی (ها)، ناو (ها)
[حسابداری] حمل، حمل و نقل
[عمران و معماری] ارسال کالا - حمل کالا
[حقوق] حمل ونقل، کشتیرانی
[نساجی] بارگیری - بارزدن و باراندازی کشتی - حمل با کشتی
[ریاضیات] کشتیرانی، حمل و نقل
سایر معانی: فرابرد، کشتی (ها)، ناو (ها)
[حسابداری] حمل، حمل و نقل
[عمران و معماری] ارسال کالا - حمل کالا
[حقوق] حمل ونقل، کشتیرانی
[نساجی] بارگیری - بارزدن و باراندازی کشتی - حمل با کشتی
[ریاضیات] کشتیرانی، حمل و نقل
دیکشنری
حمل دریایی
اسم
shipping, shipment, carting, conveyance, consignment, portageحمل
shipping, sailingکشتیرانی
transport, transportation, shipping, trafficترابری
fleet, armada, navy, shippingناوگان
ترجمه آنلاین
حمل و نقل