shareholder
/ˈʃeəhoʊldə/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

سهیم، سهم دار، صاحب سهم
سایر معانی: (در شرکت ها و غیره) سهام دار
[صنعت] سهامدار
[حقوق] سهامدار

دیکشنری

سهامدار
اسم
shareholder, sharerسهم دار
shareholder, stockholderصاحب سهم
participant, partner, shareholder, sharer, allotteeسهیم

ترجمه آنلاین

سهامدار

مترادف

bondholder ، investor ، shareowner

واژه‌های مشابه

shareholder democracy

[حسابداری] دموکراسی سهامداران

دیکشنری انگلیسی به فارسی

grow of shareholder activitism

[حسابداری] رشد فعالیت گرائی سهامداران

دیکشنری انگلیسی به فارسی

income reported to shareholders

[حسابداری] سود گزارش شده به سهامداران

دیکشنری انگلیسی به فارسی

institutional shareholders commitee

[حسابداری] کار گروه سهامداران نهادی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

minority shareholders

[حسابداری] سهامداران اقلیت [حقوق] صاحبان اقلیت سهام

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nominee shareholder

[حقوق] صاحب اسمی سهم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش