shake up
معنی
دگرگونی
سایر معانی: تکان دادن (رجوع شود به: shake)، تکان سخت دادن، احساسات را تحریک کردن، سرهم بندی، دگرگونی
سایر معانی: تکان دادن (رجوع شود به: shake)، تکان سخت دادن، احساسات را تحریک کردن، سرهم بندی، دگرگونی
دیکشنری
لرزش
فعل
shake upاحساسات را تحریک کردن
shake upتکان سخت دادن
ترجمه آنلاین
تکان دادن
مترادف
agitate ، break with past ، cause revolution ، churn up ، clean out ، clean up ، clear out ، disturb ، liquidate ، make a clean sweep ، mix ، overturn ، purge ، remove ، reorganize ، rid ، shock ، stir up ، turn upside down