settler
معنی
مهاجر تازه، ماندگر
سایر معانی: باشنده، ساکن، مهاجر، کوچگر، مقیم (در جای تازه)، ماندگار، خوش نشین
[عمران و معماری] ماندگار
[زمین شناسی] ماندگار
[پلیمر] ته نشین کننده
سایر معانی: باشنده، ساکن، مهاجر، کوچگر، مقیم (در جای تازه)، ماندگار، خوش نشین
[عمران و معماری] ماندگار
[زمین شناسی] ماندگار
[پلیمر] ته نشین کننده
دیکشنری
مهاجر
اسم
settlerمهاجر تازه
settlerماندگر
ترجمه آنلاین
شهرک نشین