separatism
معنی
کناره گیری، تفکیک، جدا سازی، تجزیه طلبی، جدا گرایی
سایر معانی: جدایی طلبی، جدایی گرای، اعتزال خواه
سایر معانی: جدایی طلبی، جدایی گرای، اعتزال خواه
دیکشنری
جدایی طلبی
اسم
separatism, secessionتجزیه طلبی
separation, breakdown, differentiation, segregation, dissociation, separatismتفکیک
separatismجدا گرایی
separating, segregate, sequestration, detachment, individuation, separatismجدا سازی
resignation, isolation, abdication, detachment, renunciation, separatismکناره گیری
ترجمه آنلاین
جدایی طلبی
مترادف
apartheid ، discrimination ، dissociation ، disunion ، division ، exlusion ، isolation ، partition ، seclusion ، splitting up