separatism
/ˈsepərəˌtɪzəm/

معنی

کناره گیری، تفکیک، جدا سازی، تجزیه طلبی، جدا گرایی
سایر معانی: جدایی طلبی، جدایی گرای، اعتزال خواه

دیکشنری

جدایی طلبی
اسم
separatism, secessionتجزیه طلبی
separation, breakdown, differentiation, segregation, dissociation, separatismتفکیک
separatismجدا گرایی
separating, segregate, sequestration, detachment, individuation, separatismجدا سازی
resignation, isolation, abdication, detachment, renunciation, separatismکناره گیری

ترجمه آنلاین

جدایی طلبی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.