معنی

متزلزل، وابسته به زمین لرزه
سایر معانی: زلزله ای، لرزه ای، بومهنی، مرتعش
[عمران و معماری] زلزله خیزی
[مهندسی گاز] زلزله ای، لرزه ای

دیکشنری

لرزه ای
صفت
seismicوابسته به زمین لرزه
shaky, precarious, insecure, unstable, ramshackle, seismicمتزلزل

ترجمه آنلاین

لرزه ای

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.