sculpture
/ˈskəlpt͡ʃər/

معنی

مجسمه، مجسمه سازی، مجسم سازی، سنگتراشی کردن
سایر معانی: (زمین شناسی - از راه فرسایش و غیره) شکل دار کردن، دیسدار کردن، پیکر تراشی، تندیسگری، مجسمه سازی (از سنگ یا فلز یا چوب و غیره)، پیکره، پیکر تراشی کردن، مجسمه ساختن، تندیس ساختن، تندیسگری کردن، با تندیس نشان دادن یا مزین کردن، تندیس وار کردن، تندیسی کردن
[عمران و معماری] پیکرتراشی - پیکرسازی - پیکره سازی

دیکشنری

مجسمه سازی
اسم
sculpture, statuary, sculpturing, imageryمجسمه سازی
statue, sculpture, bust, statuetteمجسمه
sculptureمجسم سازی
فعل
sculptureسنگتراشی کردن

ترجمه آنلاین

مجسمه سازی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.