scrutineer
/ˌskruːtɪˈnɪər/

معنی

ممیز، بازرس، بازرس اراء
سایر معانی: انگلیس بازرس اراء

دیکشنری

نظارت کننده
اسم
inspector, controller, warden, scrutineerبازرس
point, auditor, decimal point, expert, radix point, scrutineerممیز
scrutineerبازرس اراء

ترجمه آنلاین

موشکافی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.