معنی

منشی، محرر، کاتب نسخه های خطی، کتابت کردن، حکاکی کردن
سایر معانی: (پیش از اختراع چاپ) کاتب، نویسنده، مولف، رونویس کننده ی تورات، دبیر، خط نویس، (قلم ویژه ی علامت گذاری روی چوب یا سنگ یا آجر برای نشان دادن محلی که باید بریده یا حک شود) خط گذار، قلم سوزنی (scriber هم می گویند)، (با این قلم) خط گذاری کردن، نشانه گذاری کردن
[سینما] قلم خراش

دیکشنری

کتاب مقدس
اسم
scribeکاتب نسخه های خطی
secretary, clerk, scribe, amanuensis, penman, pen-pusherمنشی
scrivener, amanuensis, chirographist, editor, scribeمحرر
فعل
scribeکتابت کردن
engrave, inscribe, scribeحکاکی کردن

ترجمه آنلاین

کاتب

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.