screening
معنی
ازمایش، نمایش بر روی پرده تلویزیون، موجب تاریکی وابهام
سایر معانی: عمل سرند کردن یا برگزیدن، غربالگری (رجوع شود به:screen)، دیواره، پاراوان، تجیر، تور سیمی، مواد غربال شده، سرند
[سینما] نمایش فیلم
[عمران و معماری] آشغالگیری - سرندزنی - غربال زنی - جداکردن به وسیله الک
[فوتبال] نمایش برروی پرده تلویزیون
[بهداشت] غربالگری
[معدن] سرند کردن (دانه بندی)
[پلیمر] الک کردن، سرند کردن
[آمار] غربالگری
[آب و خاک] جدا کردن،غربال کردن
سایر معانی: عمل سرند کردن یا برگزیدن، غربالگری (رجوع شود به:screen)، دیواره، پاراوان، تجیر، تور سیمی، مواد غربال شده، سرند
[سینما] نمایش فیلم
[عمران و معماری] آشغالگیری - سرندزنی - غربال زنی - جداکردن به وسیله الک
[فوتبال] نمایش برروی پرده تلویزیون
[بهداشت] غربالگری
[معدن] سرند کردن (دانه بندی)
[پلیمر] الک کردن، سرند کردن
[آمار] غربالگری
[آب و خاک] جدا کردن،غربال کردن
دیکشنری
غربالگری
اسم
test, experiment, trial, testing, tryout, screeningازمایش
screeningنمایش بر روی پرده تلویزیون
صفت
screeningموجب تاریکی وابهام
ترجمه آنلاین
غربالگری