معنی

سوخته، بو داده
سایر معانی: بو داده، سوخته

دیکشنری

سوزانده
صفت
burned, scorched, adustسوخته
scorchedبو داده

ترجمه آنلاین

سوخته

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.