معنی

شقاق داشتن، جدا شدن از، تفرقه انداختن

دیکشنری

اسکیزیته کردن
فعل
schismatizeشقاق داشتن
schismatizeجدا شدن از
schismatizeتفرقه انداختن

ترجمه آنلاین

تفرقه انداختن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.