sauce
معنی
سایر معانی: (خوراک پردازی) سس، شیره، شکلات آبسان (که روی بستنی می ریزند)، خوشاب، میوه ی پخته، طعم افزا، مزه آور، (مجازی) علاقه انگیز، (محلی) سبزی خوردن، (عامیانه) گستاخی، پررویی، روی زیاد، سس یا چاشنی زدن، مزه دار کردن، خوش طعم کردن، گستاخی کردن، پر رویی کردن، پیش جوابی کردن، حاضر جوابی کردن