معنی

خون، عصاره، شیره، شیره گیاهی، شیره کشیدن از
سایر معانی: شیره ی گیاهی، گیاشیر، نیرو، توان، شیره ی جان، انرژی، شورواشتیاق، رمق، نا، شیره ی چیزی (یا کسی) را کشیدن، از رمق انداختن، از توان انداختن، شیرابه، زنجاب، (خودمانی) آدم احمق، بی شعور، (ارتش) نقب زدن، (برای منفجر کردن یا دستیابی) از زیر کندن، آهون کندن، بی رمق کردن، تضعیف کردن، (آمریکا - خودمانی)، چماق، چنبه، گواز، شیره کشیده از، ضعیف کردن

دیکشنری

شیره
اسم
sap, juice, syrup, molasses, extract, oozeشیره
sap, latex, milkشیره گیاهی
extract, juice, distillate, extractive, sap, squeezed juiceعصاره
blood, gore, sapخون
فعل
sap, milkشیره کشیدن از

ترجمه آنلاین

شیره

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.