معنی
سایر معانی: شیره ی گیاهی، گیاشیر، نیرو، توان، شیره ی جان، انرژی، شورواشتیاق، رمق، نا، شیره ی چیزی (یا کسی) را کشیدن، از رمق انداختن، از توان انداختن، شیرابه، زنجاب، (خودمانی) آدم احمق، بی شعور، (ارتش) نقب زدن، (برای منفجر کردن یا دستیابی) از زیر کندن، آهون کندن، بی رمق کردن، تضعیف کردن، (آمریکا - خودمانی)، چماق، چنبه، گواز، شیره کشیده از، ضعیف کردن