salvation
/sælˈveɪʃn̩/

معنی

رهایی، رستگاری، نجات، سبب نجات
سایر معانی: رهایش، آمرزش، بوخت، وسیله ی رستگاری، مایه ی نجات، اسباب آمرزش

دیکشنری

نجات
اسم
salvation, rescue, liberationنجات
salvation, redemption, deliverance, emancipationرستگاری
liberation, emancipation, release, salvation, escape, extricationرهایی
salvationسبب نجات

ترجمه آنلاین

رستگاری

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.