salivation
/ˈsælɪveɪʃn̩/

معنی

سیلان بزاق، بزاق اوری، ایجاد بزاق، خدو اوری
سایر معانی: بزاق اوری، ایجاد بزاق، خدو اوری

دیکشنری

بزاق
اسم
salivation, ptyalismسیلان بزاق
salivationبزاق اوری
salivationایجاد بزاق
salivationخدو اوری

ترجمه آنلاین

ترشح بزاق

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.