معنی

فروشنده، فروشنده سیار، ویزیتور
سایر معانی: (در فروشگاه ها - مرد) فروشنده، فروشنده، ویزیتور، فروشنده سیار

دیکشنری

فروشنده
اسم
seller, vendor, salesman, salesperson, pusher, marketerفروشنده
traveling salesman, salesman, pitchman, travelling salesmanفروشنده سیار
salesmanویزیتور

ترجمه آنلاین

فروشنده

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.