saber
معنی
شمشیر، قداره، شمشیر بلند نظامی، با شمشیر زدن، با شمشیر کشتن
سایر معانی: شمشیر (بلند و کمی خمیده - ویژه ی سواره نظام)، با شمشیر زدن یا کشتن، sabre شمشیر بلند نظامی
سایر معانی: شمشیر (بلند و کمی خمیده - ویژه ی سواره نظام)، با شمشیر زدن یا کشتن، sabre شمشیر بلند نظامی
دیکشنری
صابر
اسم
sword, saber, blade, scimitar, knife, boloشمشیر
saber, sabreشمشیر بلند نظامی
broadsword, sword, bolo, falchion, sabreقداره
فعل
saber, sabreبا شمشیر زدن
saber, sabreبا شمشیر کشتن
ترجمه آنلاین
سابر