معنی
سایر معانی: شتافتن، شتابیدن، (با سرعت یا عجله) حرکت کردن، آمدن، رفتن، (معمولا با: on یا upon) یورش بردن، تاخت بردن، تکیدن، تک کردن، (ناگهان و با سرعت) حمله کردن، غافلگیر کردن، (به سرعت) گذشتن، عبور کردن، خطور کردن، (فوتبال امریکایی) با توپ دویدن، (با توپ) پیش رفتن، (با شتاب) بردن، رساندن، به عجله انداختن، دستپاچه کردن، هول کردن، عجله، شتابزدگی، ریختن مردم (به محلی)، ازدحام، (شدید) تکاپو، تلاش، پر مشغلگی، گرفتاری، (رفت و آمد مردم با وسایط نقلیه) شلوغی، تراکم، (مجازی) موج، تاخت و تاز، (به ویژه در مورد تزریق مواد مخدر مثلا هروئین) کیف ناگهانی و شدید، نشئه ی زیاد، (فیلم سینما - معمولا جمع) روزانه ها، نسخه ی ویرایش نشده، نسخه ی اول، (امریکا- دانشگاه ها) برای عضویت در انجمن های دانشجویی مصاحبه کردن، (گیاه شناسی)، سازو، نی (جنس juncus)، انواع گیاهان نی مانند (مثلا: bulrush)، حصیری، جزئی، کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
[سینما] نمونه های فیلمبرداری شده - نمونه های روزانه - نخستین نسخه مثبت - فیلم چاپ شده و تدوین نشده - کپی کار