معنی

سخت، تنومند، زمخت، شدید، نیرومند، نا هموار، پیچ و تابدار، بی تمدن
سایر معانی: پر پستی و بلندی، پست و بلند، پر صخره، سنگلاخ، بستاوند، (قیافه) پرچین و چروک و سالم، آفتاب زده و خوش بنیه، حاکی از نیرو و سلامتی، توفانی، ناملایم، (صدا) ناهنجار، گوشخراش، خشن، ستهم، سختگیر، (عامیانه) مستلزم مهارت و طاقت، قوی، پرزور، تهمتن، قلچماق
[ریاضیات] مقاوم، مستحکم، خشن