معنی
سایر معانی: جای کافی، گنجایی، امکان، شایش، (مجازی) جا، (جمع) مسکن، جای زندگی، آپارتمان، منزل، حاضران (در اتاق)، اهل اتاق، (قدیمی) به جای، از جانب، اتاق گرفتن (یا اشغال کردن یا کرایه کردن)، زندگی کردن (در محل بخصوص)، اتاق دادن (به)، به اتاق بردن، (مهجور) مقام، شغل، موقع، مجال
[معدن] اتاق (معادن زیرزمینی)
[کوه نوردی] تالار