معنی

افسانه، داستان عاشقانه، رمان، کتاب رمان، بصورت تخیلی در اوردن، خیال بافی کردن
سایر معانی: ماجرای عشقی، مغازله، عشق بازی، رابطه ی عاشقانه، خواستگاری کردن، علاقه ی عاشقانه یا جنسی نشان دادن، رابطه ی عشقی داشتن، مغازله کردن، (قرون وسطی) داستان منظوم (درباره ی یکه سوار knight و ماجراهای او)، رمان عشقی، غلو، زیاده نمایی، دروغ پردازی ادبی، (موسیقی) قطعه ی عشقی، داستان غلوآمیز از خود درآوردن، درباره ی موضوعات عاشقانه حرف زدن (یا نگاشتن یا اندیشیدن)، (وابسته به زبان هایی که از لاتین ریشه گرفته اند مانند فرانسه و ایتالیایی و اسپانیایی و رومانی) رومانس

دیکشنری

داستان عاشقانه
اسم
love story, romanceداستان عاشقانه
novel, romanceرمان
legend, myth, tale, fable, fiction, romanceافسانه
romanceکتاب رمان
فعل
romanceبصورت تخیلی در اوردن
fantasize, romanticize, confabulate, romance, build castles in the airخیال بافی کردن

ترجمه آنلاین

عاشقانه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.