rocking
معنی
جنبیده، جنبش، تکان
[برق و الکترونیک] گردش جلو و عقب کنترل تنظیمی در گیرنده سوپر هتروداین به هنگام تنظیم خازن نوسان ساز در نزدیکی انتهای کم حوزه تنظیم برای به دست آوردن تنظیم دقیق تر .
[برق و الکترونیک] گردش جلو و عقب کنترل تنظیمی در گیرنده سوپر هتروداین به هنگام تنظیم خازن نوسان ساز در نزدیکی انتهای کم حوزه تنظیم برای به دست آوردن تنظیم دقیق تر .
دیکشنری
تکان دادن
فعل
rockتکان نوسانی دادن
bestir, rock, shake, wag, waggle, wigwagجنباندن
ترجمه آنلاین
تکان دادن