معنی

شکاف، چاک، شکافتن، پاره کردن، دریدن
سایر معانی: جر دادن، (با فشار ناگهان) پاره کردن، گسلاندن، چاک دادن، دراندن، فتالیدن، (با چاقو یا هر چیز تیز) شکافتن، جر خوردن، پاره شدن، چاک خوردن، (عامیانه - با سرعت یا خشونت) حرکت کردن، دریدگی، چاک خوردگی، پارگی، (چوب را در امتداد آوندها) اره کردن، (با تبر و غیره) شکستن، عمل جر دادن، دریده سازی، (آشفتگی و پرموجی بخشی از دریا به واسطه ی برخورد دو رشته موج های متقابل یا برخورد یک رشته موج با بادهای مخالف) گسلاب، آدم عیاش، آدم هرزه، اسب پیر و وامانده، اسب مردنی
[عمران و معماری] تلاطم
[مهندسی گاز] شکافتن، شکاف، پارگی
[زمین شناسی] گسلاب - الف) آشفتگی شدید آب، معمولاً حاصل پیوند یا برخورد جریانهای آب در دریا یا برهم کنش جریانها و بادها؛ یا در یک رود یا ناحیه نزدیک ساحل توسط جریانهایی که به سرعت بر روی یک قاعده ناهموار حرکت می کنند، می باشد. سقوط. نیز ببینید: گسلاب کشندی. گسلاب جریانی. - ب) شکل کوتاه شده ریپل (جریانها) که معمولاً بصورت جمع استفاده می شود.
[نساجی] شکاف - شکافتن - پارگی
[معدن] سقفکنی (معادن زیرزمینی)

دیکشنری

پاره كردن
اسم
gap, split, slot, fracture, notch, ripشکاف
slash, scissor, cut, kerf, slot, ripچاک
فعل
rip, tear up, tear, shred, rend, mangleپاره کردن
tear, rip, slit, lacerate, rendدریدن
split, fission, cleave, rip, excise, pierceشکافتن

ترجمه آنلاین

پاره کردن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.