معنی

همراهان، ملتزمین، نگهداری، حشمت، حفظ، حشم، خدم وحشم
سایر معانی: دنباله روها

دیکشنری

سرگردان
اسم
entourage, retinue, attendance, suiteهمراهان
retinueحشم
retinue, pompحشمت
henchmen, cortege, retinue, escort, attendance, disciplesملتزمین
maintenance, keeping, preservation, retention, conservation, retinueنگهداری
preservation, protection, retinueحفظ
retinueخدم وحشم

ترجمه آنلاین

همراهی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.