معنی

فشار دهنده، مانع شونده
سایر معانی: (شخص یا چیز) جلوگیر، بازدار، لگام
[سینما] بازدارنده ها

دیکشنری

نگهدارنده
اسم
repressor, deterrent, disincentive, inhibitor, represser, restrainerمانع شونده
calender, restrainer, squeezerفشار دهنده

ترجمه آنلاین

مهار کننده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.