resplendency
/rɪˈsplendənsi/

معنی

درخشندگی، جلوه، شکوه، تلالو
سایر معانی: resplendence درخشندگی

دیکشنری

شادابی
اسم
parade, luster, show, sight, display, resplendencyجلوه
brilliance, radiance, luster, sheen, blaze, resplendencyدرخشندگی
glory, grandeur, pomp, complaint, effulgence, resplendencyشکوه
sparkle, glint, flash, glitter, resplendence, resplendencyتلالو

ترجمه آنلاین

درخشندگی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.