معنی

قانون ـ فقه : مستعفى

دیکشنری

استعفای
فعل
resignمستعفی شدن
resignکناره گرفتن
abdicate, confer, devolve, resign, vouchsafeتفویض کردن
resignاستعفا دادن از
cease, desist, resign, demitدست کشیدن

ترجمه آنلاین

استعفا دادن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.